کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بشگفت در بهار سعادت نهال ملک
    تازه است روی بخت که برگشت سال ملک
    از چشم گوش ساز که بی ترجمان صوت
    گوید همی ثنای شهنشاه حال ملک
    خورشید سایه بان کند از نور وقت بار
    تا چشم اختران نرسد در جمال ملک
    عین کمال ملک خداوند عالم است
    عین کمال دور ز عین کمال ملک
    پشت سپاه و روی سپهر و پناه دین
    آرام تخت و رفعت تاج و جلال ملک
    شد پاسبان سیاست بیدار او چنانک
    فتنه به خواب بیش نبیند خیال ملک
    طاوس وار از جهت جلوه پر گشاد
    چتر همای سایه او پر و بال ملک
    او خود چو کعبه است کز احرام خدمتش
    گشتست سجده گاه سران پایمال ملک
    از حمله تو خیزد باد وزان فتح
    وز رحمت تو زاید آب زلال ملک
    از آفتاب روی تو چون روز نوبهار
    هر ساعتی فراخ تر است این مجال ملک
    تا بر نیاید از طرف مغرب آفتاب
    بدرت یکی به زیر مباد از هلال ملک
    ایام را مباد فراق از لقای تو
    از عمر خویش برخور و باز از وصال ملک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha