کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی مرد بود اندر آن روزگار
    ز دشت سواران نیزه گذار
    گرانمایه هم شاه و هم نیک‌مرد
    ز ترس جهاندار با باد و سرد
    همان گاودوشان به فرمان‌بری
    همان‌تازی اسبان همچون پری
    به شیر آن کسی را که بودی نیاز
    بدان خواسته دست کردی در آن
    پسر بد مر آن پاک‌دین را یکی
    کش از مهر بهره نبد اندکی
    جهان جوی را نام ضحاک بود
    دلیر و سبکسار و ناپاک بود
    (کجا بیورسبش همی خواندند
    چنین نام بر پهلوی راندند)
    کجا بیور از پهلوانی شمار
    که بد در زمانش ورا ده هزار
    ز اسبان تازی به زرین ستام
    ورا بود چندان که بردند نام
    شب و روز بردی به هر ره برین
    ز راه بزرگی ز آزار کین
    چنان بد که ابلیس روزی پگاه
    بیامد بسان یکی نیک‌خواه
    دل مهتر از راه نیکی ببرد
    جوان گوش گفتار او را سپرد
    بدو گفت پیمانت خواهم نخست
    پس آنگه سخن درگشایم درست
    بدو گفت جز تو کسی در سرای
    چرا باشد ای نامور کدخدای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha