کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به ناکام بر پشت جرمه نشست
    به خون جگر شست از خویش دست
    به سرو خرامان برآورد خم
    زده بر فلک ز آتش دل علم
    رخ آورد در دم سوی نیمروز
    همی تاخت از صبح تا نیمروز
    نه راهی بدید و نه رهبر به دست
    نه دل برقرار و نه دلبر به دست
    در اندیشه کایا چه پیش آیدم
    اگر جان برآید کنون شایدم
    شب فرقتش چون به پایان برم
    ز دریای عشقش کجا جان برم
    زمانه به هر صورتم خون خورد
    ازین صورتم تا چه نقش آورد
    سر ار درنیارد پری پیکرم
    ندانم چه آرد قضا بر سرم
    ازینم چه گویند اهل شناخت
    که نقش رخش دید و جان را بباخت
    چرا جان نکردم همان دم نثار
    که بستم دل خسته در زلف یار
    برین گونه می‌گفت و خون می‌گریست
    چه گویم در آن لحظه چون می‌گریست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha