کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو خورشید سر بر زد از کوهسار
    پدید آمد از دور جمعی سوار
    بدند از پی سام در جست‌وجوی
    ز هر سو نهاده برین دشت روی
    چو دیدند مر سام را دردناک
    فتادند از اسب بر روی خاک
    که آیا کجائی و حال تو چیست
    پریشان چرائی و دردت ز کیست
    جهان‌پهلوان حال خود بازگفت
    که از دوستان راز نتوان نهفت
    ز احوال گور و مقام پری
    وز آن مهوش لعبت آذری
    ز کاخ شبستان و قصر بلند
    ز نقش پری‌دخت و نیلی‌پرند
    همه خیره گشتند در کار او
    بماندند حیران ز گفتار او
    ولی در فراقش بماندم بسی
    که جانت و جان را نبیند کسی
    نه دل می‌توان بست بر دلبری
    که با زیردستان نیارد سری
    که آیا چه باشد سرانجام کار
    چه نقش آورد گردش روزگار
    چرا روز روشن بدین نوجوان
    سیه گشت از آن نیلگون پرنیان
    ز نقش پری‌دخت و سام دلیر
    چه بازی کند گردش چرخ پیر
    میسر شود با ویش اتصال
    به دست آیدش یا شود پایمال
    سپهرش که از دیده خون آورد
    چه از پرده زین پس برون آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha