کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

    شکوفه ریخت،‌چمن پیر شد، بهار گذشت

    نیامدیّ و بهارم به انتظار گذشت

    به حیرتی نشدم کشتهٔ تبسّمِ گل

    ببین که فصلِ نشاطم چه ناگوار گذشت

    نسیمِ هرزه بسی جلوه کرد و ناز نمود

    کسش به هیچ نپرسید،‌خوار و زار گذشت

    ز تنگ‌چشمیِ هر خار و خس در این‌گلشن

    نیامدی که ببینی چه روزگار گذشت

    خدا به دشمنت ای آشنا نشان ندهد

    از آن‌چه بر سرِ‌من بی تو بار‌بار گذشت

    بهار ۱۳۶۲ کابل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha