به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دیدهای پاک بین همی باید
تا که حسنش جمال بنماید
حسن جانان به جان توان دیدن
نه به هر دیده آن توان دیدن
ای که خوانی به عشق مغرورم
هیچ عیبم مکن، که معذورم
گر جمال بتم نظاره کنی
بدل سیب دست پاره کنی
گر تو شکل و شمایلش بینی
قد و گیسو حمایلش بینی
همچو من، دل اسیر او شودت
بت پرستیدن آرزو شودت
کیست کو را دو چشم بینا بود
پس رخ خوب او دلش نربود؟
هیچ کس دیدهٔ بصیر نداشت
که دل و جان به حسن او نگذاشت
از جمالش نمیشکیبد دل
میبرد عقل و میفریبد دل
آن لطافت که حسن او دارد
دل صاحبدلان به دام آرد
عشق رویش همی کند پیوست
حلقه در گوش عاشقان الست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.