کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا چند بساط شادی و غم گیریم

    راه و روش مردم عالم گیریم

    کو زلف مشوشی که در هم پاشیم

    کو شعلهٔ آتشی که در هم گیریم


    چون شعله به هیچ همدمی دم نزدیم

    کز سوز دل آتشی به عٰالم نزدیم

    داغ دل خود به هیچکس ننمودیم

    کارایش روزگار بر هم نزدیم


    چون اهل ریا چو ربنا در گیریم

    درویشی ما بسی که ساغر گیریم

    گاهی دم خود بسالها، دربازیم

    گاهی به دمی ملک سکندر گیریم


    صد شکر که آشفته سر و دستارم

    بر گشته ز دوست خلوت و بازارم

    حاصل که رسیده تا بجائی کارم

    کزیاد رود اگر بیادش آرم


    ما ناب گلابیم، گل آلود نه‌ایم

    یا همچو چراغ تیره در دود نه‌ایم

    با اینهمه بود، غیر نابود نه‌ایم

    در عین وجود هیچ موجود نه‌ایم


    یک کوچه شده‌است خلوت و بازارم

    یکسان گشته‌است اندک و بسیارم

    یک ره گشتیم با دو عالم زان رو

    یکرنگ شده است سبحه و زنارم


    بر سر چو کلاه عاشقی افرازم

    سر بازیهٰا تمام بازی سازم

    یکذره غم درون، برون ار فکنم

    غمهٰای جهان تمام، شادی سازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha