کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عُمرم همه صرف شد در این خونخواری

    تا در صف محشرم چه بر سر آری

    یک نام مقدست اگر قهار است

    در لطف هزار نام دیگر داری


     

    ای آنکه نباشدم بتو دسترسی

    بی یاد تو بر نیٰارم از دل نفسی

    وصل تو کجا و همچو من هیچکسی

    روح القدسی نیٰاید از هر مگسی


     

    در مهد هوی غنوده‌ای معذوری

    دیده نه چو ما گشوده‌ای معذوری

    دل زین عالم نمیتوانی بر کند

    در عالم دل نبوده‌ای معذوری


    تا دست به سبحه میزنی زناری

    تا روی به دوست مسکینی دیداری

    دیریست که در طواف بیت اللهی

    غیری تا در توهم اغیاری


     

    ای آنکه همیشه مست جام هوسی

    بی رنج درین راه بجٰائی نرسی

    نوشی خون از چه زنی نیش به دل

    کم نتوان بود در جهٰان از مگسی


    ای آنکه به دل تخم امل را کشتی

    بگذر ز همه که خود بخواهی هشتی

    تا ذره‌ای از نام و نشانت بر جاست

    آویختی و سوختی و برگشتی


    تا در غم نوشیدنی و خوردنی‌ای

    هرگز مبر این گمٰان که جان بردنی‌ای

    تا کی خور و خواب زندگانی داری

    این است اگر زندگیت مردنی‌ای


    از دوری راه تا بکی آه کنی

    منزل نشناسی و همین آه کنی

    یا رب چه شود که بر سر هستی خود

    یک گام نهی و قصه کوتاه کنی


    لعل میگون و چشم فتان داری

    کاکل آشفته، مو پریشان داری

    از بسکه بحسن ناز و طوفان داری

    هر سو هر دم هزار قربان داری


    تا کی ز جهان پرگزند اندیشی

    تا چند ز جان مستمند اندیشی

    این کز تو توان ستد همین کالبد است

    در مزبله گو مباش چند اندیشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha