رضیالدین آرتیمانی
رباعی ها
رباعی شماره ۷۱ تا رباعی شماره 80
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند بساط شادی و غم گیریم راه و روش مردم عالم گیریم کو زلف مشوشی که در هم پاشیم کو شعلهٔ آتشی که در هم گیریم چون شعله به هیچ همدمی دم نزدیم کز سوز دل آتشی به عٰالم نزدیم داغ دل خود به هیچکس ننمودیم کارایش روزگار بر هم نزدیم چون اهل ریا چو ربنا در گیریم درویشی ما بسی که ساغر گیریم گاهی دم خود بسالها، دربازیم گاهی به دمی ملک سکندر گیریم صد شکر که آشفته سر و دستارم بر گشته ز دوست خلوت و بازارم حاصل که رسیده تا بجائی کارم کزیاد رود اگر بیادش آرم ما ناب گلابیم، گل آلود نه ایم یا همچو چراغ تیره در دود نه ایم با اینهمه بود، غیر نابود نه ایم در عین وجود هیچ موجود نه ایم یک کوچه شده است خلوت و بازارم یکسان گشته است اندک و بسیارم یک ره گشتیم با دو عالم زان رو یکرنگ شده است سبحه و زنارم بر سر چو کلاه عاشقی افرازم سر بازیهٰا تمام بازی سازم یکذره غم درون، برون ار فکنم غمهٰای جهان تمام، شادی سازم ای یافته هر چه خواسته از یزدان اسکندر و مهدی و سلیمان زمان ای آنکه ز شٰان، میر در گاه تو را قیصر، قیصر خواند و خاقان، خاقان صد شکر که نیستم من از بی خبران گه مست ز وصلم و گهی از هجران دانشمندان تمام گریٰان بر من خندان من دیوانه به دانشمندان نی در غم فرزند و زن و خویشم من نی خویش به قید مذهب و کیشم من رفتم که حساب خود کنم هیچ نبود شاید اگر از هیچ نیندیشم من رضیالدین آرتیمانی