کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عیبجو دلدادگان را سرزنش ها میکند

    وای اگر با او کند دل آنچه با ما میکند

    با غم جانسوز می سازد دل مسکین من

    مصلحت بین است و با دشمن مدارا می کند

    عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت

    ماه سیمین جلوه ها در موج دریا می کند

    از طربناکی به رقص آید سحرگه چون نسیم

    هر که چون گل خواب در اغوش صحرا میکند

    خاک پاک آن تهی دستم که چون ابر بهار

    بر سر عالم فشاند هر چه پیدا می کند

    دیده آزاد مردان سوی دنیای دل است

    سفله باشد آنکه روی دل به دنیا می کند

    عشق و مستی را از این عالم بدان عالم بریم

    در نماند هر که امشب فکر فردا می کند

    همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است

    دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند

    هر که تاب منت گردون ندارد چون رهی

    دولت جاوید را از خود تمنا میکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha