کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا

    سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا

    سینه را چون گل زدم چاک اول از بی طاقتی

    آخر از زندان تن راه فراری شد مرا

    نیکخویی پیشه کن تا از بدی ایمن شوی

    کینه از دشمن بریدم دوستداری شد مرا

    هر چراغی در ره گمگشته ای افروختم

    در شب تار عدم شمع مزاری شد مرا

    دل به داغ عشق خوش کردم گل از خارم دمید

    خو گرفتم با غم دل غمگساری شد مرا

    گوهر تنهایی از فیض جنون دارم به دست

    گوشهٔ ویرانه گنج شاهواری شد مرا

    کج نهادان راز کس باور نیاید حرف راست

    عیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا

    پیش پیکان بلا سنگ مزارم شد سپهر

    جا به صحرای عدم کردم حصاری شد مرا

    چون نسوزم شمع سان؟ کز داغ محرومی رهی

    بر جگر هر شعله آهی شراری شد مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha