رهی معیری
غزلها | جلد سوم
داغ محرومی: ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا سینه را چون گل زدم چاک اول از بی طاقتی آخر از زندان تن راه فراری شد مرا نیکخویی پیشه کن تا از بدی ایمن شوی کینه از دشمن بریدم دوستداری شد مرا هر چراغی در ره گمگشته ای افروختم در شب تار عدم شمع مزاری شد مرا دل به داغ عشق خوش کردم گل از خارم دمید خو گرفتم با غم دل غمگساری شد مرا گوهر تنهایی از فیض جنون دارم به دست گوشهٔ ویرانه گنج شاهواری شد مرا کج نهادان راز کس باور نیاید حرف راست عیب خود بی پرده گفتم پرده داری شد مرا پیش پیکان بلا سنگ مزارم شد سپهر جا به صحرای عدم کردم حصاری شد مرا چون نسوزم شمع سان؟ کز داغ محرومی رهی بر جگر هر شعله آهی شراری شد مرا رهی معیری