رهی معیری
غزلها | جلد سوم
آغوش صحرا: عیبجو دلدادگان را سرزنش ها میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عیبجو دلدادگان را سرزنش ها میکند وای اگر با او کند دل آنچه با ما میکند با غم جانسوز می سازد دل مسکین من مصلحت بین است و با دشمن مدارا می کند عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت ماه سیمین جلوه ها در موج دریا می کند از طربناکی به رقص آید سحرگه چون نسیم هر که چون گل خواب در اغوش صحرا میکند خاک پاک آن تهی دستم که چون ابر بهار بر سر عالم فشاند هر چه پیدا می کند دیده آزاد مردان سوی دنیای دل است سفله باشد آنکه روی دل به دنیا می کند عشق و مستی را از این عالم بدان عالم بریم در نماند هر که امشب فکر فردا می کند همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند هر که تاب منت گردون ندارد چون رهی دولت جاوید را از خود تمنا میکند رهی معیری