کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای زلف مشک فام تو لاله سپر شده

    دلها بپیش غمزهٔ تیرت سپر شده

    با گونهٔ دو عارض و با طعم دو لبت

    بازار لاله رفته و آب شکر شده

    ای بسته بر میان کمر جور وزین قبل

    اندر میان دو دست مرا چون کمر شده

    تو رفته از کنار من و در فراق تو

    از اشک بی شمار کنار شمر شده

    پرورده من بخون جگر مر ترا بناز

    وز محنت تو غرقه بخون جگر شده

    تو برده سر ز عهد من و بی تو عهد عمر

    با صد هزار گونه حوادث بسر شده

    بی روی و مویت ، ای بعزیز چو سیم و زر

    مویم چو سیم گشته و رویم چو زر شده

    از خوب خوب تر شده نقش جمال تو

    و احوال من ز عشق تو از بدبتر شده

    عشق من و جمال تو در کل شرق و غرب

    چون مکرمات خسرو غازی سمر شده

    خوارزمشاه عالم عادل ، که صدر اوست

    اندر زمانه مقصد اهل هنر شده

    در جسم ملک حشمت او چون روان شده

    در چشم مجد همت او چون بصر شده

    در بسط عدل و رفع ستم عهد ملک او

    ایام را قرینهٔ عدل عمر شده

    با طول و عرض همت بی منتهای او

    هفت آسمان و هفت زمین مختصر شده

    تأیید را عزیمت او مقتدا شده

    و اقبال را سیاست او مستقر شده

    هنگام التقای دو لشکر بحربگاه

    اعلام او علامت فتح و ظفر شده

    ای خار دوستان ز وفاق تو گل شده

    وی خیر و دشمنان ز خلاف تر شده

    در واقعات علم و در حادثات دهر

    امر تو پیشوای قضا و قدر شده

    از آتش حسام تو در ضمن معرکه

    چون دود جان دشمن تو پر شر شده

    گیتی ز بسط تو کمینهٔ نشان شده

    گردون ز رفعت تو کهینه اثر شده

    در باغ و بوستان معالی و مکرمات

    ذکر شمایل تو نسیم سحر شده

    در خشک سال حادثهٔ چرخ سفله طبع

    انعام تو مبشر رزق بشر شده

    گویندگان مدحت و جویندگان زر

    سوی جناب تو نفر اندر نفر شده

    از اصطناع هاه تو در حق اهل فضل

    اندر بلاد مشرق و مغرب خبر شده

    من بنده را فضل قبول تو نام و باگ

    در جمله بسیط زمین مشتهر شده

    دیوان من ز بس غرر مدحهای تو

    مانند برج انجم و درج درر شده

    فرخ نهال سعی مرا در ثنای تو

    انواع لذت دو جهانی ثمر شده

    بوده ز جور حادثه احوال من دگر

    و اکنون بحسن تربیت تو دگر شده

    ما را کنار مکرمت و دوش بر تو

    همچون کنار مادر و دوش پدر شده

    تا هست چرخ دایر و سیر نجوم او

    اصناف خلق را سبب نفع و ضر شده

    تا دور حشر باد ، علی رغم روزگار

    جاه ترا بقدر مقر قمر شده

    بی نهضت سپاه تو از هٔفت فلک

    کاشانهٔ عدوی تو زیر و زبر شده

    از آتش حسام تو و آب چشم خود

    لب خشک مانده خصم تو و چشم تر شده

    قربان وعید تو ، که شعر شریعتند

    مقبول حضرت ملک دادگر شده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha