کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ایا شهی که غبار سپاه منصورت

    عذار فتح به خط معنبر آراید

    سوار همت تو گوی جاه در میدان

    ببردی از خم چوگان چرخ بر باید

    اگر محاصره آسمان کند رایت

    به یک دو ماهش هر نه حصار بگشاید

    شهاز گردش گردون شکایتی است مرا

    که ذکر آن به چنین حضرتی نمی‌شاید

    منم که مریم فکر مسیح خاصیتم

    به مدحت تو همه ساله روح می‌زاید

    به فر دولت تو همتی است سلمان را

    که نور خواستنش ز آفتاب عار می‌آید

    اگر به تشنگیش جان به لب رسد حاشا

    که پیش بحر به خواهشگری لب آلاید

    چو پای صدر کشد در گلیم درویشی

    سر تجرد او ترک آسمان ساید

    حطام فانی دنیا بدان می‌ارزد

    که طوق منت آن گردنی بفرساید

    طمع نمی‌کنم و خود چه سود از آن طمعی

    که مرد را ببرد آب و نان نیفزاید

    توقع است ز لطف توام که بهتر ازین

    به حال من نظر التفات فرماید

    بقای عمر تو بادا که بنده را به جهان

    به غیر عمر تو چیزی دگر نمی‌باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha