کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت

    دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت

    شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ

    زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

    آن طفل که چو پیر ازین قافله درماند

    وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

    از پیش و پس قافله ی عمر میدنیش

    گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت

    ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم

    دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت

    رفتی و فراموش شدی از دل دنیا

    چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت

    رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد

    بیدادگری آمد و فریادرسی رفت

    این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست

    دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha