کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حکیم:

    «بنی آدم اعضای یکدیگرند»

    همان نخل را شاخ و برگ و بر اند

    دماغ ار خرد زاست از فطرت است

    اگر پا زمین ساست از فطرت است

    یکی کار فرما ، یکی کار ساز

    نیاید ز محمود کار ایاز

    نبینی که از قسمت کار زیست

    سراپا چمن می شود خار زیست

    مرد مزدور:

    فریبی به حکمت مرا ای حکیم

    که نتوان شکست این طلسم قدیم

    مس خام را از زر اندوده ئی

    مرا خوی تسلیم فرموده ئی

    کند بحر را آبنایم اسیر

    ز خارا برد تیشه ام جوی شیر

    حق کوهکن دادی ای نکته سنج

    به پرویز پرکار و نا برده رنج

    خطا را به حکمت مگردان صواب

    خضر را نگیری بدام سراب

    به دوش زمین بار ، سرمایه دار

    ندارد گذشت از خور و خواب و کار

    جهان راست بهروزی از دست مزد

    ندانی که این هیچ کار است دزد

    پی جرم او پوزش آورده ئی

    به این عقل و دانش فسون خورده ئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha