کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده باشی کان حکیم بی خرد

    تخته‌ای خاک آورد در پیش خود

    پس کند آن تخته پر نقش و نگار

    ثابت و سیاره آرد آشکار

    هم فلک آرد پدید و هم زمین

    گه بر آن حکمی کند گاهی برین

    هم نجوم و هم برون آرد پدید

    هم افول و هم عروج آرد پدید

    هم نحوست، هم سعادت برکشد

    خانهٔ موت و ولادت برکشد

    چون حساب نحس کرد و سعد از آن

    گوشهٔ آن تخته گیرد بعد از آن

    برفشاند، گویی آن هرگز نبود

    آن همه نقش و نشان هرگز نبود

    صورت این عالم پر پیچ پیچ

    هست همچون صورت آن تخته هیچ

    تو نیاری تاب این، کنجی گزین

    گرد این کم گرد و در کنجی نشین

    جملهٔ مردان زنان اینجا شدند

    از دو عالم بی‌نشان اینجا شدند

    چون نداری طاقت این راه تو

    گر همه کوهی نسنجی کاه تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha