کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پادشاهی بود بس عالی گهر

    گشت عاشق بر غلام سیم بر

    شد چنان عاشق که بی‌آن بت دمی

    نه نشستی و نه آسودی دمی

    از غلامانش به رتبت بیش داشت

    دایما در پیش چشم خویش داشت

    شاه چون در قصر تیر انداختی

    آن غلام از بیم او بگداختی

    زانک از سیبی هدف کردی مدام

    پس نهادی سیب بر فرق غلام

    سیب را بشکافتی حالی به تیر

    و آن غلام از بیم گشتی چون زریر

    زو مگر پرسید مردی بی‌خبر

    کز چه شد گلگونهٔ رویت چو زر

    این همه حرمت که پیش شه تو راست

    شرح ده کاین زرد رویت از چه خاست

    گفت بر سر می‌نهد سیبی مرا

    گر رسد از تیرش آسیبی مرا

    گوید انگارم غلامی خود نبود

    در سپاهم ناتمامی خود نبود

    ور چنان باشد که آید تیر راست

    جمله گویندش ز بخت پادشاست

    من میان این دو غم در پیچ پیچ

    بر چه‌ام جان پر خطر، بر هیچ هیچ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha