کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون عمر پیش اویس آمد به جوش

    گفت افکندم خلافت در فروش

    این خلافت گر خریداری بود

    می‌فروشم گر به دیناری بود

    چون اویس این حرف بشنید از عمر

    گفت تو بگذار و فارغ در گذر

    تو بیفکن، هرک راباید، ز راه

    باز برگیرد شود در پیشگاه

    چون خلافت خواست افکندن امیر

    آن زمان برخاست از یاران نفیر

    جمله گفتندش مکن ای پیشوا

    خلق را سرگشته از بهر خدا

    عهدهٔ در گردنت صدیق کرد

    آن نه بر عمیا که بر تحقیق کرد

    گر تو می‌پیچی سر از فرمان او

    این زمان از تو برنجد جان او

    چون شنید این حجت محکم عمر

    کار ازین حجت برو شد سخت تر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha