کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زو یکی پرسید کای صاحب قبول

    تو چه می‌گویی ز یاران رسول

    گفت من از حق نمی‌آیم به سر

    کی توانم داد از یاران خبر

    گرنه در حق جان و دل گم دارمی

    یک نفس پروای مردم دارمی

    آن نه من بودم که در سجده گهی

    خار در چشمم شکست اندر رهی

    بر زمین خونم روان شد از بصر

    من ز خون خویش بودم بی‌خبر

    آنک او را این چنین دردی بود

    کی دل کار زن و مردی بود

    چون نبودم تا که بودم خودشناس

    دیگری را کی شناسم در قیاس

    تو درین ره نه خدا و نه رسول

    دست کوته کن ازین رد و قبول

    تو کفی خاکی درین ره خاک شو

    از تبرا و تولا پاک شو

    چون کفی خاکی سخن از خاک گوی

    جمله را تو پاک دان و پاک گوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha