کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزرگی گفت ایّوب پیمبر

    که چندین سال گشت از کِرم مضطر

    ز چندان رنج آهی بود مقصود

    چو کرد آهی نجاتش داد معبود

    زکریا ارّهٔ بر سر بزاری

    بدوگفتا اگر آهی برآری

    کنم از انبیا بسترده نامت

    مزن دم تا کند ارّه تمامت

    عجایب بین کزان یک آه می‌خواست

    وزین یک خامشی را ز آه می‌خواست

    نه آهی می‌توان کرد از بر خویش

    نه خامش می‌توان بودن، بیندیش

    چو دریائیست این دو چشم و جانی

    نه سر پیدا ونه بُن نه میانی

    درین دریا نه خاموشی نه گفتار

    نه ساکن بودنت لایق نه رفتار

    جوانمردا تو چندین پیچ پیچی

    چگونه می‌بری چون هیچ هیچی

    هزاران پرده بیش از ظلمت و نور

    چگونه منقطع گردد رهی دور

    هزاران بند داری تا قیامت

    چگونه ره بری راه سلامت

    مگر از پیش برخیزد حجابی

    ز لطف حق بتابد آفتابی

    که چون آن لطف از پیشان نباشد

    جهانی درد را درمان نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha