کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سه بار آن کافر اندر آتش و خون

    بگردانید بر جرجیس گردون

    تنش شد ذرّه ذرّه چون غُباری

    ز خاک او برآمد لاله زاری

    میان این همه رنج و عذابش

    رسید از هاتف عزّت خطابش

    که هرگز دوستی ما زند لاف

    نخواهد خورد بی دُردی می صاف

    سزای دوستان اینست ما دام

    که گردونشان رود بر هفت اندام

    بدوگفتند ای جرجیس و ای پاک

    تراهیچ آرزوئی هست در خاک؟

    مرا گفت آرزو آنست اکنون

    که یک بار دگر در زیرِ گردون

    کنندم پاره پاره در عذابی

    که تا آید دگر بارم خطابی

    که چندین رنج در جانم رقم زد

    که او در دوستی ما قدم زد

    تو قدر دوستان او ندانی

    که مردی غافلی در زندگانی

    کسی کز دوستی دم زد تو آن باش

    و یا نه ز دوستان دوستان باش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha