کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خواجهٔ در نزع جمعی را بخواست

    گفت کار من کنید ای جمع راست

    هر یکی را کار دیگر راست کرد

    حاجتی از هر کسی درخواست کرد

    چون ز عمر خود نمیدید او امان

    زود زود آن حرف میگفت آن زمان

    بود بر بالین او شوریدهٔ

    گفت تو کوری نداری دیدهٔ

    آن ثریدی را که تو در کل حال

    در شکستی مدت هفتاد سال

    چون براری آنهمه در یک زمان

    هین فرو کن پای و جان ده زود جان

    در چنین عمری دراز ای بی هنر

    تو کجا بودی کنونت شد خبر

    جملهٔ عمرت چنین بودست کار

    وین زمان هم درحسابی و شمار

    می بمیری خنده زن چون شمع میر

    زین بشولش تا کی آخر جمع میر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha