کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفت با بهلول هارون الرشید

    سوی گورستان بر خاکی رسید

    کلهٔ دیدند خشک آن کسی

    مرغ در وی خانه بنهاده بسی

    کرد هارونش ازان کله سؤال

    گفت بهلولش که پنهان نیست حال

    بوده است این مرد سر انداخته

    در کبوتر باختن جان باخته

    مرد چون در دوستی این بمرد

    چون بشد با خویشتن هم این ببرد

    چون نرفتست این هوس از سر برونش

    بیضهٔ مرغست در کله کنونش

    هم دماغش بر کبوتر بازیست

    خاک گشته همچنان در بازیست

    از هوس گر کله خاکستر شود

    می ندانم تا هنوز از سر شود

    هرچه در دنیا خیالت آن بود

    تا ابد راه وصالت آن بود

    کار بر خود از امل کردی دراز

    بند کن پیش از اجل از خویش باز

    ورنه در مردن نه آسان باشدت

    هر نفس مرگی دگر سان باشدت

    جمله در باز و فرو کن پای راست

    گر کفن را هیچ نگذاری رواست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha