کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گشت مجنون هر زمان شوریدهتر

    همچنان در کوی لیلی شد مگر

    هرچه را در کوی لیلی دید او

    بوسه بر میداد و میبوسید او

    گه در و دیوار در بر میگرفت

    گاه راه از پای تا سر میگرفت

    نعره میزد در میان کوی خوش

    خاک میافشاند از هر سوی خوش

    روز دیگر آن یکی گفتش که دوش

    از چه کردی آن همه بانگ و خروش

    هیچ دیوار و دری نگذاشتی

    میگرفتی در بر و میداشتی

    هیچ از در کار برنگشایدت

    هیچ ازدیوار در نگشایدت

    کرد مجنون یاد سوگندی عظیم

    گفت تا در کوی او گشتم مقیم

    من ندیدم در میان کوی او

    بر در و دیوار الا روی او

    بوسه گر بر در زنم لیلی بود

    خاک اگر بر سر کنم لیلی بود

    چون همه لیلی بود در کوی او

    کوی لیلی نبودم جز روی او

    هر زمانی صد بصر میبایدت

    هر بصر را صد نظر میبایدت

    تا بدان هر یک نگاهی میکنی

    صد تماشای الهی میکنی

    دل که دارد این نظر اندک قدر

    مینیاساید زمانی از نظر

    گر بجای یک نظر بودی هزار

    آن هزاران دیده بودی غرق کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha