کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    داشت آن سلطان که محمودست نام

    سرکش و بی باک و خونی یک غلام

    عاقبت راهی زد آن بیروی و راه

    حالیش گردن زدن فرمود شاه

    لیک اول گفت شاه حق شناس

    تا از آن مجلس رود بیرون ایاس

    گفت از ما لطف دیدست او مدام

    کی تواند دید قهرم این غلام

    هرکه او در لطف ما پرورده شد

    از خیال قهر ما آزرده شد

    ای عجب چون این سخن بشنید ایاس

    گفت فرخ آنکه شاه حق شناس

    گردنش یکبار زد یکبار رست

    تا قیامت از غم و تیمار رست

    کار من بنگر که روزی چندبار

    میشوم از تیغ هیبت کشته زار

    با ادب در پیش سلطان تن زدن

    سخت تر باشد ز صد گردن زدن

    روز و شب در قهر میسوزد مدام

    وانگهم پروردهٔ لطفست نام

    لطف او در حق هرک افزون بود

    بی شک آنکس غرقه تر در خون بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha