کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بود روزی حلقهٔ پر اهل فضل

    هرکسی میکرد حرفی نیز نقل

    تا سخن آمد بشعر و شاعری

    هرکسی میگفت حرفی سرسری

    مدح و ذم شعر میگفتند باز

    شد سخن بر هر دو قوم آنجا دراز

    بو محمد ابن خازن پیش رفت

    در کمال شعر بیش اندیش رفت

    گفت هم موزون و هم زیباست شعر

    در حقیقت احسن الاشیاست شعر

    زانکه بر هر چیز کامیزد دروغ

    تا ابد آن چیز گردد بی فروغ

    گفت نیکو را کند در حال زشت

    ور بود نیکو نکوتر از بهشت

    کذب اگر در شعر گردد آشکار

    در جوار شعر گردد چون نگار

    آنچه کذب از وی چنین زیبا شود

    میسزد گر احسن الاشیا شود

    آنچه زیبا میشود ازوی دروغ

    صدق او را چون بود یارب فروغ

    چون شنیدند این دلیل اهل هنر

    متفق گشتند با او سر بسر

    شعر را کردند بهتر چیز نام

    کی تواند بود ازین بر تر مقام

    شعر چون در عهد ما بد نام ماند

    پختگان رفتند و باقی خام ماند

    لاجرم اکنون سخن بی قیمتست

    مدح منسوخست وقت حکمتست

    دل ز منسوخ وز ممدوحم گرفت

    ظلمت ممدوح در روحم گرفت

    تا ابد ممدوح من حکمت بس است

    در سر جان من این همت بس است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha