کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اصمعی میرفت در راهی سوار

    دید کناسی شده مشغول کار

    نفس را میگفت ای نفس نفیس

    کردمت آزاد از کار خسیس

    هم ترا دایم گرامی داشتم

    هم برای نیک نامی داشتم

    اصمعی گفتش تو باری این مگوی

    این سخن اینجا در آن مسکین مگوی

    چون تو هستی در نجاست کارگر

    آن چه باشد در جهان زین خوارتر

    گفت باشد خوارتر افتادنم

    بر در همچون توئی استادنم

    هرکه پیش خلق خدمتگر بود

    کار من صد بار ازو بهتر بود

    گرچه ره جز سر بریدن نبودم

    گردن منت کشیدن نبودم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha