کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر سنایی دم زند آتش درین عالم زند

    این جهان بی‌وفا چون ذره‌ای بر هم زند

    آدمی شکل‌ست لیکن رسم آدم دور ازو

    از هوای معرفت او لاف کی ز آدم زند

    این جهان چون ذره‌ای در چشم او آید همی

    او نبیند ذره‌ای و چشم را بر هم زند

    کم زنی داند ز صد گونه نیارد کم زدن

    مهر گردون بشکند گر زیر و بالا کم زند

    گر ز درویشی نخواهد سیم و زر نبود عجب

    دست در زلفین سیمین ساعدان محکم زند

    بوی یوسف دارد اندر جیب و اسرارش نهان

    هست دریای محبت موج چون قلزم زند

    زر زند بی‌مهر سلطان بر مراد خویشتن

    دار قلابان برد بر گنبد اعظم زند

    عیسی مریم چو ناپیدا شد اندر کان کون

    لاف چشم خویشتن از زادهٔ مریم زند

    در سنایی و هم خاطر کی رسد زیرا که او

    در نوردد عالم و آواز بر آدم زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha