کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    المستغات ای ساربان چون کار من آمد به جان

    تعجیل کم کن یک زمان در رفتن آن دلستان

    *****

    نور دل و شمع بیان ماه کش و سرو روان

    از من جدا شد ناگهان بر من جهان شد چون قفس

    *****

    ای چون فلک با من به کین بی مهر و رحم و شرم و دین

    آزار من کمتر گزین آخر مکن با من چنین

    *****

    عالم به عیش اندر ببین تا مر ترا گردد یقین

    کاندر همه روی زمین مسکین‌تر از من نیست کس

    *****

    آرام جان من مبر عیشم مکن زیر و زبر

    در زاری کارم نگر چون داری از حالم خبر

    *****

    رحمی بکن زان پیشتر کاید جهان بر من به سر

    بگذار تا در رهگذر با تو برآرم یک نفس

    *****

    دایم ز حسن آن صنم چون چشم او بختم دژم

    چون زلف او پشتم به خم دل پر ز تف رخ پر ز نم

    *****

    اندوه بیش آرام کم پالوده صبر افزوده غم

    از دست این چندین ستم یارب مرا فریاد رس

    *****

    چون بست محمل بر هیون از شهر شد ناگه برون

    من پیش او از حد برون خونابه راندم از جفون

    *****

    کردم همه ره لاله‌گون گفتم که آن دلبر کنون

    چون بسته بیند ره ز خون باشد که گردد باز پس

    *****

    هر روز برخیزم همی در خلق بگریزم همی

    با هجر بستیزم همی شوری برانگیزم همی

    *****

    رنگی برآمیزم همی می در قدح ریزم همی

    در باده آویزم همی کاندهگسارم باده بس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha