کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنده در پیش شاه دین‌پرور

    عقل در جل کشید و جان بر سر

    پیش شه نامد این جهان خورده

    چون نسیم بهار بی‌خرده

    بنده چون ملک و عدل شاه بدید

    خردی داشت پیش شاه کشید

    پیش شه نامده است عقل رهی

    چون نسیم بهار دست تهی

    روی زرد و دلی سپید چو شمع

    از پی نور و سرخ‌رویی جمع

    برده از دین نه از سرِ مردی

    چون صبا از چمن ره آوردی

    ای چو خورشید آسمان جمال

    وی چو ماه چهارده به کمال

    کمر از بهر تو همی بندم

    کز پی سوختن همی خندم

    چون تو گیری به دستم ای دلجوی

    هم تو بویم بسان دستنبوی

    عقل را در شرابخانهٔ جان

    در ره حکمت و بیان و بنان

    نیست از عشق کس چو من مستت

    گو برون آر ار چو من هستت

    بندهٔ بی‌طمع منم دانی

    پس چرا از برم همی راند

    فلکم پیرِ صادقان داند

    خردم پیکِ عاشقان خواند

    شفای درد عاشقان شعرم

    نه چنین خوارمایه دان سعرم

    راست چون نور برق ز ابر بلند

    من همی گویم و تو خوش می‌خند

    کان فتیله که بر فروزندش

    تا نشد تافته نسوزندش

    آن نبینی میان جمع همی

    خنده گریم بسان شمع همی

    آروزهاست در سرِ قلمم

    که نه از لوح و دست روح کمم

    آن چنان گشت لذّت سخنم

    که یکی دم به شست بار زنم

    نبود گرچه صاحب هنرم

    گر برندی مرا ز من خبرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha