کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن شنیدی که مرغکی در شخ

    دید در زیر ریگ پنهان فخ

    گفت تو کیستی چنین بد حال

    گفت هستم ستودهٔ ابدال

    چیست این زه که بر میان داری

    به چه معنی همی نهان داری

    گفت این زه نگاه‌دار من است

    در بد و نیک نیک یار من است

    من میان بسته بهر طاعت را

    گوشه بگزیده‌ام قناعت را

    گفت این گندم از برای چراست

    در میان دو چیز از چپ و راست

    گفت هستم به قوت حاجتمند

    هست حیوان به قوت اندر بند

    راتبم گندمیست هر روزی

    از یکی پارسای دلسوزی

    هیچ بازت ندارم ار بخوری

    راتب روز من اگر ببری

    سر فرو کرد و گندمک برکند

    حلقش از حلقها بماند به بند

    مرغ گفتا که من شدم باری

    مفتادت چو من خریداری

    هیچ فاسق مرا ز راه نبرد

    زاهدی کرد گردنم را خرد

    به خدایم فریفت مکّاری

    این چنین نابکار غدّاری

    هرکه او بهر لقمه شد پویان

    زود مانند من شود بیجان

    کرده‌ام اختیار غفلت و جهل

    زین چنین عالمی پر از نااهل

    من وفایی ندیده‌ام ز خسان

    گر تو دیدی سلام من برسان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha