مناجات شمارهٔ ۲۱
الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد، یار آن دارد که چون تو یاری دارد، او که در هر دو جهان ترا دارد هر گز کی تو را بگذارد.
مناجات شمارهٔ ۲۲
الهی در سر گریسنی دارم دراز، ندانم از حسرت گریم یا از ناز، گریستن از حسرت بهر یتیم و گریستن شمع بهر ناز، از ناز گریستن چون بود این قصه ایست دراز.
مناجات شمارهٔ ۲۳
الهی یک چند بیاد تو نازیدم، اینم بس که صحبت تو ارزیدم.
مناجات شمارهٔ ۲۴
الهی نه جز از یاد تو دل است نه جز از یافت تو جان ف پس بیدل و بی جان کی توان؟
مناجات شمارهٔ ۲۵
الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان.
مناجات شمارهٔ ۲۶
الهی شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم، کار تو در گرفتی و ما نگرفتیم، قسمت خود نهادی و رسول خود فرستادی.
مناجات شمارهٔ ۲۷
الهی هر چه بی طلب بما دادی بسزا واری ما تباه مکن ف و هر چه بجای ناکرد از نیکی بعیب ما از ما بریده مکن و هر چه سزای ما ساختی بنا بسزایی ما جدا مکن.
مناجات شمارهٔ ۲۸
الهی آنچه ما خود کشتیم به بر میار و آنچه تو ما را کشتی آفت ما از آن باز دار.
مناجات شمارهٔ ۲۹
الهی از نزدیک نشانت می دهند و بر تر از آنی و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی
موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذاکرانی، ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانکه گفتی آنی.
مناجات شمارهٔ ۳۰
الهی در این درگاه همه ما نیازمند روزی باشیم که قطره یی از شراب محبت بر دل ما ریزی تا که ما را بر آب و آتش بر هم آمیزی.
مناجات شمارهٔ ۳۱
الهی دیگران مست شرابند و من مست ساقی، مستی ایشان فانی است و از من باقی.
مست تو ام از جُرعه و جام آزادم
مُرغ توام از دانه و دام آزادم
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
ورنه من ازین هر دو مقام آزادم
مناجات شمارهٔ ۳۲
الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم.
مناجات شمارهٔ ۳۳
الهی تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما بسر آمد.
مناجات شمارهٔ ۳۴
الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که او با تو یک نفس، نفسی که آنرا حجاب ناید از پس.
مناجات شمارهٔ ۳۵
الهی گهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گهی بتو نگرم گویم از من بزرگوار تر کیست.
مناجات شمارهٔ ۳۶
الهی ای سزای کرم، ای نوازندهٔ عالم، نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم.
مناجات شمارهٔ ۳۷
الهی ادای شکر ترا هیچ زبان نیست و دریای فضل ترا هیچ کران نیست و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست، هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست.
یارب ز رهٔ راست نشانی خواهم
باز بادهٔ آب و خاک جانی خواهم
از نعمت خود چو بهره مندم کردی
در شکر گزاریت زبانی خواهم
مناجات شمارهٔ ۳۸
الهی ما از غافلانیم نه از کافرانیم ف نگاهدار تا پریشان نشویم و در دراه آر تا سگردان نشویم.
مناجات شمارهٔ ۳۹
الهی پسندیدگان ترا بتو جستند و به تو پیوستند، نا پسندیدگان تو را بخود جستند و بگسستند نه او که پیوست بشکر رسید، نه او که گسست به عذر رسید.
مناجات شمارهٔ ۴۰
الهی این همه نوازش از تو بهرهٔ ما ست که در هر نفس چندین سوز و نور غایت تو پیداست چون تو مولایی کراست ؟ و چون تو دوست کجاست ؟