به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به نقیبی بگفت روزی امین
که بران صد پیاده در صف کین
او حدیث امین به جای بماند
بشد و صد سوار در صف راند
چون چنان دید گرم گشت امین
پس بدو گفت کای چنین و چنین
نه درین ساعت ای بدِ بدکار
منت گفتم پیاده بر نه سوار
چون نقیب این سخن ازو بشنید
نیک دانست پاک را ز پلید
گفت بر من ترش مکن بینی
که هم اکنون به چشم خود بینی
کز بدی خویت و ز مردی خویش
هم پیاده شوند و هم درویش
عزم و حزم شهان سوی کِه و مه
آهنین پای و آتشین سر به
بدگهر رای و یار کی دارد
دوزخ آب خدای کی دارد
زر ز آهن عزیزتر زان شد
کاهن از بیم شاه لرزان شد
رای بد ملک و دین روشن را
همچو یار بدست مر تن را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.