کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    موج زن می بینم از هر دیده طوفان غمی

    می رسد در گوشم از هر لب صدای ماتمی

    اهل عالم را نمی دانم چه کار افتاده است

    اینقدر دانم که در هم رفته کار عالمی

    زاشک محتاجان به هر سو سایلی بین غرق خون

    کز بسیط مکرمت طی شد بساط حاتمی

    راستی را بود پشت از دوری او دور نیست

    گر به پشت راستان افتد ز بار دل خمی

    تا به ماهی رفت آب چشم محنت دیدگان

    زابر محنت هرگز این سان بر زمین نامد نمی

    گشت مشرق مغرب آن آفتاب عارفان

    بعد ازین مشکل برآید صبح عرفان را دمی

    هرکجا داغیست از مرهم برآرد روی لیک

    داغ هجر اهل دل را نیست روی مرهمی

    خواجه رفت و ما به داغ فرقتش ماندیم اسیر

    گم مبادا هرگز از فرق مریدان ظل پیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha