کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب سیاه، همانسان که مرگ هست
    قلب امید در به در و مات من شکست
    سر گشته و برهنه و بی خانمان، چو باد
    آن شب،‌ رمید قلب من، از سینه و فتاد
    زار و علیل و کور
    بر روی قطعه سنگ سپیدی که آن طرف
    در بیکران دور
    افتاده بود،‌ ساکت و خاموش، روی گور
    گوری کج و عبوس و تک افتاده و نزار
    در سایهٔ سکوت رزی، پیر و سوگوار
    بی تاب و ناتوان و پریشان و بی قرار
    بر سر زدم، گریستم، از دست روزگار
    گفتم که‌ای تو را به خدا،‌ سایبان پیر
    با من بگو، بگو که خفته در این گور مرگبار؟
    کز درد تلخ مرگ وی، این قلب اشکبار
    خود را در این شب تنها و تار کشت؟
    پیر خمیده پشت
    جانم به لب رسید، بگو قبر کیست این؟
    یک قطره خون چکید، به دامانم از درخت
    چون جرعه‌ای شراب غم، از دیدگان مست
    فریاد بر کشید: که‌ای مرد تیره بخت
    بر سنگ سخت گور نوشته است، هر چه هست
    بر سنگ سخت گور
    از بیکران دور
    با جوهر سرشک
    دستی نوشته بود:
    "آرامگاه عشق"

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha