کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتم که سکوت...! از چه رو لالی و کور؟
    فریاد بکش،‌که زندگی رفت به گور

    گفتا که خموش! تا که زندانی زور
    بهتر شنود، ندای تاریخ ز دور

    بستم ز سخن لب و فرا دادم گوش
    دیدم که ز بیکران،‌ دردی خاموش

    فریاد زمان،‌ رمیده در قلب سروش
    کای ژنده بتن،‌ مردن کاشانه به دوش

    بس بود هر آنچه زور بی مسلک پست
    در دامن این تیره شب مرده پرست

    با فقر سیاه... طفل سرمایهٔ مست
    قلب نفس بی کستان، کشت... شکست

    دل زنده کنید تا بمیرد ناکام
    این نظم سیاه و فقر در ظلمت شام

    بر سر نکشد، خزیده از بام به بام
    خون دل پابرهنگان، جام به جام

    نابود کنید، یاس را در دل خویش
    کاین ظلمت دردگستر، زار پریش

    محکوم به مرگ جاودانی است... بلی
    شب خاک به سر زند، چو روز آید پیش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha