چار چیز است در تیمم فرض
میدهم مر تو را به دانش عرض
نیت و قصد خاک ای سرور
خاک از جای پاک ای مهتر
نیت این است گر نمیدانی
که نمازت مباح گردانی
چون زدی هر دو پنجه را بر خاک
پس بمالش بر رو که گردی پاک
پس دگر بار پنجه زن در حال
هر دو ساعد بمفرقین بمال
در تیمم فریضه این چار است
که ترا زاین چهار ناچار است
نزد ما شرط نیست استیعاب
در تیمم تو نکته را دریاب
هرچه آن ناقص وضو باشد
ناقض اندر تیمم او باشد
وانکه قادر شود بر آب طهور
زو شود در زمان تیمم دور
هر که میلی ز آب دور بود
این تیمم ورا طهور بود
ور بود آب کمتر از میلی
نیست در نارواییاش قیلی
میل در شرع ثلث فرسنگ است
که ترا دانش است و فرهنگ است
ثلث فرسنگ هست چارهزار
از قدمهای اشتر رهوار