کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو خامش شد آن پیر یزدان شناس

    نهاد آن دگر یک سخن را اساس

    که ای بانوی این مسدس سرای

    نیارد چو تو بانویی کس به جای

    سکندر گرت تافت دامن ز کف

    خداوند وی بادت از وی خلف

    تسلی کسی را دهد حق شناس

    که در حق یزدان بود ناسپاس

    ز محنت غباری اگر بگذرد

    به دامان عیشش گریبان درد

    به پایش اگر نیش خاری خلد

    ز شاخ رضا دست دل بگسلد

    ولی بختیاری که توفیق یافت

    ز خوان رضا نقل تحقیق یافت

    قضا گر بر او خنجر بیم زد

    دم از بردباری و تسلیم زد

    نه از تیر تقدیر آهی کشید

    نه جز راه تسلیم راهی گزید

    چه محتاج تعلیم دانندگان

    به سر حد دانش رسانندگان

    به این دین و دانش که دادت خدای

    زبان را به شکر خدای برگشای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha