تو گر آیی و گر نایی، روم من خود به کار خود
به حکم رسم نوروزی و مرسوم دیار خود
صراحی را نشانی، چون رفیقی در کنار خود
وز او دستور خواهم در قرار عشق یار خود
*****
بدو این سال نو سازم، محول کار و بار خود
که خوش دارد مرا، این عشق با پاکی و پیروزی
*****
نگارا! اولین گامی که بردارم، به هر راهم:
ترا گویم، ترا پویم، ترا جویم، ترا خواهم
همین امروز هم مدح تو میبایست و آنگاهم
ثنا شاهان ملک خویش و تو، در یک سخن با هم
*****
یکی گو مدح من گوید که مداح دو درگاهم
غلام این دو درگه باد، دائم فتح و فیروزی
*****
خوشا امروز روز ما که خوش شد، روزگار ما
چنین روز خوشی بنگر، چگونه کرد، کار ما
ز هر حیثی خوش اندر خوش، نموده کار و بار ما
تو در این شهر یار ما و این دو شهریار ما
*****
خوشا بر شهریار ما و در این شهر یار ما
خوشا نوروزشان و روزشان خوش، در چنین روزی
*****
نظامالسلطنه، سرخط از این دو پادشه دارد
که این سان مرد و، مردانه سر از بهر کله دارد
خداوند این نگهدارنده ما را نگه دارد
گذشت آنگه که میگفتند: می خوردن گنه دارد
*****
بزن جامی به جام من چه خوش ضویی قدح دارد
که بر ایران و ایرانی، مبارک عید نوروزی