کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عامیان شعر تو با شکر، برابر می‌کنند
    عارفان زین وهم باطل، خاک بر سر می‌کنند
    کارگاه قند نبود، آن دهان کآید برون
    هر سخن، تشبیه آن بر قند و شکر می‌کنند
    کارگاه قند از یک درش، قند ار می‌برند
    از در دیگر چغندر، بارش اندر می‌کنند
    از دهانت هر سخن کاید برون، چون شکر است
    پس یقین رندان، به ماتحتت چغندر می‌کنند
    ای صبا برگیر ریش مدعی و گو ز من
    عنقریبا رندها، چرخ تو چنبر می‌کنند
    هیچ می‌دانی طرف گردیده‌ای با مردمی
    کت چغندر ریخته، هر چیز بدتر می‌کنند!!
    . . .
    . . .
    ای خدا این خلق، عطر مشک را بینند و باز
    با گل افیون دماغ خود معطر می‌کنند
    طعم شکر طبع «عشقی » را نهادند و همه
    بر علف‌های بیابان، حمله چون خر می‌کنند!
    خلق را پیغمبری نوح، باور نیست! لیک
    دعوی یزدانی از، گوساله باور می‌کنند!
    این وزیران را خیانت، ارث از «جانوسیار»
    مانده، «دارا» را فدا بهر «سکندر» می‌کنند!!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha