که پس از ملاحظه و استماع اشعار صفحه قبل سروده و باصفهان فرستادهاند آقای حشمتزاده یکی از شعرای نامی شیراز فرزند برومند استاد شعر و ادب مرحوم میرزا عبدالرحیم متخلص به حشمت شیرازیست که استاد فقید مرحوم ملکالشعرای بهار در توصیف او فرموده:
هشتند از آن روز که بنیاد سخن
دادند سخنوران بسی داد سخن
بودند بدور خویش هر یک استاد
در دورهٔ ماست حشمت استاد سخن
خود آقای حشمتزاده هم در قصیدهئی میگویند:
تنها نباشد از ادب و شعر فخر من
هم فخر از پدر بود و هم پسر مرا
فرزندهای من همه دانشور و ادیب
بوده است او ستاد مسلم پدر مرا
معظم له اکنون که سال ۱۳۴۲ شمسی است شصت و سه سال از عمر شریفشان گذشته و تا حال مانند مرحوم پدر جز مدح محمد و آل صلواهالله علیهم اجمعین مدح کسی را نسروده خدایش موفق دارد که الحق گویندهئی دانا و شاعری تواناست
این مختصر شرح حال و اشعار ذیل با اجازه خودشان در این دیوان درج شد
صغیرا از ادبام روز فخر اصفهانستی
بجسم اصفهان از علم و دانش همچو جانستی
صغیراستی تو در نام و کبیر استی تو در دانش
ز بس ز شیوابیانستی ز بس شیرین زبانستی
ز رنگ و بوی و شیرینی ادیباشعر شیرینت
برای مردم شیراز سیب اصفهانستی
صفاهان قلب ایرانست و تو قلب صفاهانی
ز بس دانش پژوههستی ز بس دلکش بیانستی
«زمانی» داد از گلزار طبعت نوگلی دستم
بگفت این گل نشانی زان دلاراگلستانستی
زیارت کردم و دیدم ز شیراز است توصیفی
ز طبع نکته پردازت که چون آب روانستی
ز مهد سعدی و حافظ نمودی وصف بیپایان
که نیکو سیرت و نیکو سرشت و نکته دانستی
تشکر میکنم از شخص تو ای منبع دانش
که دارالعلم ما را مدح گور و مدح خوانستی
اگر شیراز باشد مهد دانش ای ادبپرور
صفاهان هم ز اهل علم بحری بیکرانستی
اگر شیراز باشد جایگاه سعدی و حافظ
صفاهان هم خداوندان دانش را مکانستی
مقام ناصر خسرو و جمالالدین کمالالدین
که اصناهان از آنان صاحب نام و نشانستی
فریدالدین ضیاءو جنتی دیگر مصاحبدان
که هریک در فنون شاعری فخر زمانستی
کنم کوته سخنراز انکه در گلزار اصفاهان
هزاران عندلیب و طوطی شکر فشانستی
صبا در اصفهان نزد صغیر از گفته احمد
ببر این چامه کز کانون دانش ارمغانستی