شد صبح وصل روشن یا ایهاالنائمون
قومو وقت الصباح یا معشرالمؤمنون
باده فراز آورید فانکم قادرون
عیان شد از جیب غیب ماکانو یوعدون
*****
منعم مطلب رسید لعلکم تشکرون
وحدت صرف آمده است لوکره المشرکون
*****
صبح سعادت دمید شد در میخانه باز
شد ره جور و ستم بر همه عالم فراز
قبله بود خم می فرض از آن شد نماز
ساقی، عمر تو باد چون سر زلفت دراز
*****
عود، به مجمر بسوز، زود، به محضر بساز
به کوی مستان حق ایاه تعبدون
*****
ز جیب خاور نمود، روی منیر آفتاب
بر آسمان شد بلند خیمه زرین طناب
قبابش از سیم خام طنابش از زرناب
تاخت به میدان سمند خسرو مالک رقاب
*****
به دست صلحش عنان به پای عدلش رکاب
گوید ابطال را، ایاه فارهبون
*****
خسرو ثانی عشر روی به عالم نمود
ز روی روشن عذار منیر، عالم نمود
دهان معجز بیان به اهل عالم گشود
ز آینه روزگار، زنگ دوئیت زدود
*****
ز ظلم و عدوان بکاست به عدل و احسان فزود
قولو للعالمین لعلهم ینتهون
*****
ای صنم حق شناس یار خداجوی من
شاهد خوشخوی من دلبر خوشبوی من
قدرت و نیروی من قوت بازوی من
بسته به هر موی تو جان و تن و موی من
*****
بگو به ارباب حال ز زلف نیکوی من
اغلبکم فائزون اکثرکم مفلحون
*****
ساقی سرمست ما عید تو بادا سعید
جام صبوحی خوش است خاصه درین صبح عید
در این مبارک صباح، بود ز رندان بعید
که ترک مستی کنند به مدتی بس بعید
*****
بگو که شد آشکار طلعت رب مجید
شد متولد زمام آنکه به تمترون
*****
در این مبارک صباح شد می صافی مباح
شد می صافی مباح در این مبارک صباح
زانکه پدیدار شد رایت خیر و فلاح
روز ظهور حق است دوره صلح و صلاح
*****
ساقی مستان عشق ای تو مسیح صباح
به خصم گو گشت فاش ماکنتم تنذرون
*****
جام به دست توام جمجمه جم چه شد
نیروی رستم چه بود همت حاتم چه شد
علم رهین وی است عالم و اعلم چه شد
دل حرم خاص اوست عرش معظم چه شد
*****
خاتم حاتم چه بود معن مکرم چه شد
بگوی با مشرکین انتم لایهتدون
*****
شد متولد زمام شاه حجاز و عراق
زبس به گوشش رسید زمزمه الفراق
به مهد هستی نشست از این همایون رواق
ز بعد چندی دگر، به مرکبی چون براق
*****
زکنز غیبت شتافت، دو اسبه با طمطراق
نک همه جا حاضر است یا قوم ماتنظرون
*****
دهر خرافت مأب تازه و اخضر بود
چرخ معمر، زنو ساده و سرمد بود
دیو دغل با شتاب از در حق رد بود
راه وفا گشت باز، باب ستم سد بود
*****
طالب دجال چشم ناقص و مرتد بود
قائم دائم رسید یا ایهاالغافلون
*****
شور قیامت بپا مهدی مطلق کند
چو جد خود مصطفی مه را منشق کند
حجت حق در جهان کار، به رونق کند
نگون به چاه عدم دشمن احمق کند
*****
به اهل بطلان بگو، هر چه کند حق کند
صراط حق شد عیان لعلکم ترجعون
*****
مهدی صاحب زمان امام حی مبین
کعبه ارباب صدق قبله اهل یقین
مظهر پروردگار، رحمت بر عالمین
آنکه پی نصرتش آید حبل المتین
*****
علی عالی نسب پادشه یوم دین
قائم بر ذوالفقار لوکره المشرکون
*****
نور الهی بتافت باز، در این ناحیه
چو قله طور، شد ساحت این بادیه
دلبر صد نقش بین فی عیشة راضیه
دشمن بوجهل شد مأواه هاویه
*****
کسانکه پوشند تن به کسوت عاریه
عزیز بینندشان و انهم صاغرون
*****
ماه سحرخیز من ساقی شب زنده دار
خیز در این صبحدم جام صبوحی بیار
وقت غنیمت شمار پای محبت بدار
به روز و شب از دو لب گوهر معنی ببار
*****
چونکه شده آشکار مظهر پروردگار
دع ذکرالمنکرین فانهم داخرون
*****
ای گهر بحر جود خسرو عالی نسب
به خلقت ممکنات شخص تو باشد سبب
قائد خلق عجم قائم قوم عرب
خصم تو رسواتر، است ز همسر بولهب
*****
توئی که هر بی ادب شد ز کلامت ادب
ز منکرینت چه باک از آنکه لایفقهون
*****
خجسته این انجمن از این مسمط بود
مسمط ما، به از هر چه مسمط بود
جود و خریط و نهاد فی المثل بط بود
شود، در آتش کباب اگرچه در شط بود
*****
کیست که اندر سخن چو من مسلط بود
گویند ار هست کس گویم لایعلمون
*****
«حاجب » درویش را خامه سحرآفرین
نویسد اندر کلام هذا سحر مبین
گیرد با نظم خود تمام روی زمین
ملک، به حق آن اوست بی حشم و بی نگین
*****
کسانکه نشناختند هستند خود مشرکین
به شأنشان کی سزد لفظ هم المفلحون