کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتم به یار غمزه چشم تو دلرباست
    لعل تو شکر است کلام تو جان فزاست
    زلف تو عنبر است ز کوتش به ما رواست
    ای نازنین صنم دل تو مایل جفاست

    *****
    عمر عزیز ماست چه حاصل که بی بقاست

    *****
    یکدم ز دام عشق تو جانا رها شدم
    بنگر چسان به درد و الم مبتلا شدم
    از بهر تو ز قوم و ز خویشان جدا شدم
    «تنها نه من به خال لبت مبتلا شدم »

    *****
    «بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست»

    *****
    از بهر تو مدام اسیرم به درد و غم
    جور و جفا بس است رها کن مرا زغم
    زلف سیاه تست چه پرپیچ و پر زخم
    چشمت گر اندکی به سیاهی زند رقم

    *****
    فیروزه را نظر چه کنی دیده را جلاست

    *****
    تکذیب غیر، نقص کمالت نمی‌شود
    ماه بلند همچو هلالت نمی‌شود
    ابروی زرد نقص جمالت نمی‌شود
    ... الت نمی‌شود

    *****
    سر سوره کلام خدا اکثرش طلاست

    *****
    ترسم از آنکه مرگ هوای دلم کند
    تب عارضم گرفته اجل غافلم کند
    غسال شوید و بر دو در گلم کند
    رفتم بر طبیب علاج دلم کند

    *****
    آهی کشید و گفت که این درد بی دواست

    *****
    چشم طمع بپوش تو ایدل از این جهان
    پیمانه پر کنیم چه از پیر و از جوان
    روزی به عزم سیر به صحرا شدم روان
    صیاد می دوید و اجل از پیش دوان

    *****
    گفتم مرو مرو که تو را مرگ در قفاست

    *****
    ساقی ز جای خیز و میم در پیاله کن
    بر رغم مدعی ز غمم آه و ناله کن
    ما را به خاندان مروت حواله کن
    «حاجب » به خم باده وحدت غساله کن

    *****
    گر زین میانه جام ببرم شاهدم خداست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha