باز به فرمان قضا زد چو کوس
پشت فلک کوس قضا را دو، بوس
گشت جهان حجله گهی پر مهیز
علم و بیانش چو دلا را عروس
وه چه عروسی که ز سر تا بپاست
تازه عروسا به رخ افکن نقاب
شهرت این عیش و عروسی گرفت
ژاپن و استانبول و هند و پروس
نیست در این دایره به زین عریس
نیست در این حجله به از این عروس
*****
باد به داماد و عروس آفرین
هم به سخن هم به سخن آفرین
*****
زمره مرجان و لئالی به رطل
کهرب و یاقوت و زبرجد به من
معدن فیروزه به نیشابور است
گشته زراندوده از آنان زمین
شد گهر آموده از اینان زمن
*****
هی هی از این مشتری تیزهوش
بخ بخ از این گوهر و گوهرفروش
*****
نیمه شعبان که بر او آفرین
گل به سر تخت چو بهرام رفت
نصرت و فتحش ز یسار و یمین
با دو سر شست و دو زانو دو کف
باغ پر از میوه و گل شد درست
این یک در مرتبه برجی بلند
وآن یک بی شائبه حصنی حصین
دختر بکر ید به زهدان نهان
پیکرشان منبع ما، معین
*****
چون ببریشان نگری در مثال
صورت دو بدر و دو چندان هلال
*****
هست نو این مجلس و عالم کهن
عقل هر آن بذر که از علم کاشت
خواست دود جهل به میدان عقل
سنبله از دور شبیه است لیک
عاشق حق را به جهان کفو نیست
کوه عظیم است چه بیم از نسیم
بهر محیط است چه سود از شنو
به که در این بزم بماند گرو
روی از این انجمن ایدون متاب
نو بود این مجلس و عالم کهن
تازه به از مانده به از کهنه نو
*****
هی هی از این انجمن دلنواز
کش در رحمت به جهان کرده باز
*****
صد چو سکندر ز پیش تشنه لب
مست چنان شو که ندانی تو باز
فخر ولد از اب و جد است لیک
فخر بر او کرده کنون جد و اب
هان مه شعبان وسط العقد دان
دایره بر بسته به طرزی عجب
*****
این مه و این هفته و این روز خاص
بوته سیم استی و زر خلاص
*****
نیست گل آلوده ز شبنم به صبح
شیر شکاری که به بندد به رزم
مور درد شیر و خورد پیل بق
ای که به اقبال تو مادر نزاد
زین هنر و فضل و کمال و ادب
بهره نبردیم بجز طعن و دق
*****
هان ظلمات است مرا در دوات
خامه چو خضر و سخن آب حیات
*****
کاش که بدهند همه خاص و عام
روی زمین شد همه بیت الحرام
کرده به حق مهدی قائم قیام
دین مبین از تو پذیرد قوام
ای به کفت خنگ فلک را زمام
ای همه چون بنده و تو چون خدای
وی همه مأموم و تو تنها امام
غیر تو کس نیست عدیم المثال
غیر تو کس نیست علی المقام
«حاجب » این انجمن فیض یافت
نیمه مه قدرت ماه تمام
*****
باد همی نو به جهان کهن
انجمن و انجم این انجمن