کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قمر آن نیست که عاشق بَرَد از یاد او را
    یادش آن گُل که نه از کف ببَرَد باد او را
    ملَکی بود قمر پیشِ خداوند عزیز
    مرتعی بود فلک خرّم و آزاد او را
    چون خدا خلقِ جهان کرد به این طرز و مثال
    دقّتی کرد و پسندیده نیفتاد او را
    دید چیزی که به دل چنگ زند در وی نیست
    لاجرم دل ز قمر کند و فرستاد او را
    حسن هم داد خدا بر وی ، حُسنِ عَجَبی
    گرچه بس بود همان حسنِ خداداد او را
    جمله اَطوارِ نِکوهیده از او باز گرفت
    هرچه اخلاقِ نکو بود و بجا ، داد او را
    گر به شمشاد و به سوسن گذرد اندر باغ
    بپرستند همه سوسن و شمشاد او را
    بلبل از رشکِ صدایِ او گلو پاره کند
    ورنه بهر چه بُوَد این همه فریاد او را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha