کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شمر لعین چو خنجر کین از کمر کشید
    جبریل مضطرب زجگر نعره بر کشید
    آن بی حیا ز روی پیمبر نکرد شرم
    خنجر زکین به حنجر آن محتضر کشید
    خورشید منکسف شد و آفاق پر زشور
    چون آفتابش از افق نیزه سر کشید
    جسمش به روی خاک و سرش بر سر سنان
    زینب چو دید ناله ی زار از جگر کشید
    آنگه ز خوف خصم چو مرغ شکسته بال
    طفلان بی پدر همه در زیر پر کشید
    هر بار محنتی که تصوّر کند خیال
    زینب هزار بار از آن بیشتر کشید
    از کربلای غم چو سفر کرد سوی شام
    داند خدای او که چه در این سفر کشید
    شمرش میان کوچه و بازار شهر شام
    چون آفتاب بر سر هر رهگذر کشید
    آه از دمی که آل نبی را به ریسمان
    آن بدگهر تمام چو عقد گهر کشید
    در مجلس یزید کشید آن ستم کشان
    حوران باغ خلد به سوی سقر کشید
    بنگر که کار پردگیان حریم قُدس
    از جور روزگار به نظّاره گر کشید
    ای روزگار از تو به غیر از جفا نشد
    کامی روا نکردی و کامت روا نشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha