وفایی شوشتری
چند مرثیهٔ دیگر
بند چهاردهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمر لعین چو خنجر کین از کمر کشید جبریل مضطرب زجگر نعره بر کشید آن بی حیا ز روی پیمبر نکرد شرم خنجر زکین به حنجر آن محتضر کشید خورشید منکسف شد و آفاق پر زشور چون آفتابش از افق نیزه سر کشید جسمش به روی خاک و سرش بر سر سنان زینب چو دید ناله ی زار از جگر کشید آنگه ز خوف خصم چو مرغ شکسته بال طفلان بی پدر همه در زیر پر کشید هر بار محنتی که تصوّر کند خیال زینب هزار بار از آن بیشتر کشید از کربلای غم چو سفر کرد سوی شام داند خدای او که چه در این سفر کشید شمرش میان کوچه و بازار شهر شام چون آفتاب بر سر هر رهگذر کشید آه از دمی که آل نبی را به ریسمان آن بدگهر تمام چو عقد گهر کشید در مجلس یزید کشید آن ستم کشان حوران باغ خلد به سوی سقر کشید بنگر که کار پردگیان حریم قُدس از جور روزگار به نظّاره گر کشید ای روزگار از تو به غیر از جفا نشد کامی روا نکردی و کامت روا نشد وفایی شوشتری