کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بود یکی شاه که در ملک و مال

    عهد وزیری چو رسیدی به سال

    دست قلم ساش جدا ساختی

    چون قلم از بند و برانداختی

    هر که گرفتی ز هوا دست او

    پایه اقبال شدی پست او

    دست وزارت به وی آراستی

    جان حسود از حسدش کاستی

    روزی ازین قاعده ناپسند

    ساخت جدا دست وزیری ز بند

    دست بریده به هوا برفکند

    تاش بگیرند صلا درفکند

    چشم خرد کرد فراز آن وزیر

    دست دگر کرد دراز آن وزیر

    دست خود از بیخردی خود گرفت

    بهر وزارت ره مسند گرفت

    تجربه نگرفت ز دست نخست

    دست خود از دست دگر نیز شست

    جامی ازان پیش که تیغ اجل

    دست تو کوتاه کند از عمل

    دست امل از همه کوتاه کن

    در صف کوته املان راه کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha